♡♥واژه های خیس♡♥
♥♥♥اینجا همه چی در همه...سالی تاک دوووووستت داریییم!!!♡♡♡♡
جشن تو جشن تولد تمومه خوبياس جشن تو شروع زيباى تمومه شادياس ... دوست عزیز: تقارن بهار طبیعت را با شكفتن موجودیتت رو بهت شادباش میگم امیدوارم روزگارت سبز باشه.... از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام
با یاد تو این ستاره ها رنگی بود این دفتر خاطرات من سنگی بود از درس کلاس عاشقی سهمم باز یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود
نامه عاشقانه کوتاه و بسیار زیبای یک کودک 10 ساله حتما بخوانید! به نام خدا سلام پریسا چرا دیروز نیآمدی توی کوچه با من بازی کنی.پریسا من یک عروسک برای تو خریدم.به مامانم گفتم که میخواهم با پریسا عروسی کنم.اما مامانم میگوید تو هنوز کوچولو هستی و هروقت بزرگ شدی و رفتی دانشگاه با پریسا عروسی کن.ولی من هنوز کلاس سوم هستم.مامانم میگوید پریسا هم باید برود دانشگاه دکتر شود.اما داداش ناصر میگوید دخترها وقتی می روند دانشگاه با یک پسر دیگر دوست می شوند.پریسا تو هیچوقت نرو دانشگاه چون اگه بروی دانشگاه با یک پسر دیگر دوست می شوی.و دیگر من را دوست نداری من هم می روم سیگار می کشم و معتاد می شوم و میمیرم. حقیقتی بیش نبود! ::. شعر جدید مریم حیدرزاده برای عسل بدیعی .:: نشستم درفراقت گریه كردم
هـمیــــ ــــشهـــ در سختیــــــ هــــ ــــا بهــــ خودمـــــــ میگفتمـــــــ :اینــــ نیــــ ــــز بگــذرد هـــنوز هـــــ ـــــمـــــ میگویمـــــ امـــ ـــــا ... حــــ ــــــالــــــ میدانمـــــ آنچهـــــ میگـ ــذرد عــــمــــ ــر منــــ استــــــ نهــــ سـخــــ ــــتیـــــ هـــ ــــا ... سرم را روی شانه ات بگذار تا همه بدانند "همه چیز" زیر سر من است... آنقدر مرا از رفتنت نترسان قرار نیست همیشه بمانیم روزی همه رفتنی اند ماندن به پای کسی معرفت می خواهد، نه بهانه حالا می گویم،بلند می گویم رفتی ،به درک! لیاقت ماندن نداشتی
چه فرقی دارد؟؟؟ پُشت میله ها باشی یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن وقتی که آرزوهایت در حبس باشند ! کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دارم اما ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ صفای دلت را به رخ آسمان میکشم تا به زیبایی مهتابش ننازد . . ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ جزئیات ِ چشمهایت . . . عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند دختر و پیرمرد تولدت یه دنیااااااااااااا مباااااالک سالار جان
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آه ... کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام . . .
گفتی به شرفم قسم که تنهایت نمیگذارم...
شرف ماند پیش من گرو ....
حال بگو بینم بی شرف
کنار او بی من خوش میگذرد!؟
بخواب آروم عسل بانو :: که بی تو ساکته اینجا
ولی راحت شدی انگار :: از این بی رحمی دنیا
بخواب آروم و بی غصه :: کی این دردو یادش میره
سکانس آخرت این نیست :: کسی جاتو نمیگیره
لالا لالا بخواب اما :: روزای بی عسل سخته
با پرواز پر از دردت :: بهار از یادمون رفته
زمین ساکت،زمان آروم :: عسل تو آسمون خوابه
ستارش رفته از امشب :: یه جای دیگه میتابه
مث پروانه ها حالا :: دیگه آزاده آزادی
به خیلی آدما با عشق :: دوباره زندگی دادی
لالا لالا گلای سرخ :: گلای یاس و بابونه
کی اینو باورش میشه :: که تو دیگه نیای خونه
تو قلبت میزنه اینجا :: تو عطرت اینجا پیچیده
تو اسم پاک و شیرینت :: صدای زندگی میده
زعشقت بی نهایت گریه كردم
تمام روز در فكر تو بودم
تمام شب برایت گریه كردم
میان كوچه های درد و غربت
... ... چو دیدم رد پایت گریه كردم
مبار ای آسمان دیگر تو امشب
كه من دیشب به جایت گریه كردم
وقتی دوستی ومحبت
صادقانه باشد
دوری هیچ وقت
نمی تواند عامل
فراموشی شود
حتی اگر این دوری
همیشگی باشد . . .♥
باز باران
باز باران
بی ترانه
بی صدای ِعاشقانه
می خورد بر بام ِ خانه
قطره قطره ... دانه دانه
باز هم بال پرستو، خیس ِ آب ِ ناودانه
باز هم یك تنگ خالی، ماهی ِ تشنه لبانه
باز، سفره خالی است از، بوی ِعطر ِ رازیانه
حسرت ِ نان ِبرشته، دستهای ِكودكانه
باز رفتن بی بهانه ، بی دلیلی شاعرانه
بستن ِ بار ِ مسافر، یك سفر تا بی نشانه
باز هم قلبی شكسته، اشكهایی بس روانه
خم شدن زیر عذاب ِ یك گناه ِ معصومانه
باز یك عشق دروغین، بوسه های ِ ظاهرانه
باز هم تنهای ِتنها، دختر ِ پاك ِزمانه
باز یك شوق ِ لبالب، شوق ِ مرگی جاودانه
باز مرگی بی بهانه
باز باران...بی ترانه
بـــاران را مــےگـــویـــــَــم
بـــه شـــانـــه ام زد وگــُـفــــت : خــَـســتـــه شُــــدے.. امــــروز را تــُــو اســـتـــراحــَـت کـــُـن...
مـَــن بـــه جــــایـــَـت مـــے بـــارَم...
خنده دار است نه ...؟؟!
که تو
هی مرا دور بزنـــی
و مـــــن
دلم را خــــوش کنـــم
به این که
در محاصره ی تواَم ...!
از دوست داشـتـنـت کـوتـاه نـمـی آیم . . .
کلیات ِ زندگی ِ من است !
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم . . .
جلوتر نیا!
خاکستر می شوی.
اینجا دلی را سوزانده اند...
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!